غلامحسین غریب
هوشنگ ایرانی شاعري است با ديد وسيع،آگاهي ژرف و
دانش كافي.او هم راه نوي را آغاز كرد.راهي نو در بيان احساس كه با تمايلات و واكنشهاي
معنوي اين روزگار هماهنگ بوده و هست . در كتابهائي مانند. ابليس-.بنفش تند بر خاكستري
– شناخت هنر- اكنون بتو(ها) ميانديشم – كه ايراني منتشر كرد مسائلي از پيچيده
گيهاي روان انساني و از رنجهاي عظيم بشريت مطرح شده است كه خواه و ناخواه او را و گفتههايش را ابدي ميسازد گوش كنيد به اين چند
جمله كه هوشنگ ايراني در آغاز كتاب ابليس درباره شعر نوشته است؛
«بيان ماجراها ،ترسيم يا توجيه زندگي،عرضه سيستمهاي
جهانبيني،به نمايش در آوردن حالات احساسي ....اينها همه در فضاي شعر به كار گرفته
ميشوند،همه تكههاي سازنده شعر ميتوانند باشند ،اما شعر اينها نيست.شعر سرگذشت حيات
بشري است شعر نماياننده دگرگونيهاي وجود اوست،شعر آشكار كننده مرز آگاهي و ناخودآگاهي
بشريت است....جريان تحولي را كه شعر بيان ميدارد،فارغ از سوها و راستاها ، نمودار
حيات زماني و مكاني بشريت است» .
بگذريم از اينكه بعضي قلمزنها كه خود و اعوان و انصارشان
را به خدائي رساندهاند – راه ايراني را انحرافي و نادرست خواندهاند همين نظري كه
سيسال پيش بزرگان شعر و ادب درباره نيما و سبك كارش گفتند و نوشتند.
آن روزها اين آقايان قلمزن در ميدان نبودند ،نميدانند
يا ميدانند و خود را به ندانستن ميزنند كه اين شعر نو،هنر نو، و داستان جديد با
همت و تلاش چه كساني شكل گرفت. آنروزها از نبودن منتقد ميناليديم،نگراني ما اين بود
كه چرا صاحب نظراني وجود ندارند كه با اين ارزيابي دقيق كار شاعر و نويسنده،اين گودال
عظيم بين هنرمندان مترقي و افراد اجتماع را
از ميان بردارند اما امروز كه منتقديني به وجود آمدهاند و اظهار نظرهاي استاد مآبانهشان
را مرتب در بعضي نشريات ميخوانيم ،متاسفانه يك تخماق بدست گرفتهاند با يك خورجين
ناسزا،براي كوبيدن هر كس كه سبك و طرز نوشتن يا شعر گفتنش مطابق سليقه آنها نيست.
وبازهم متاسفانه اين رفتار ناروا ،بعضي اظهار نظرهاي
صحيح و منطقي آنان را هم درباره مسائل ادبي و هنري،ضايع و تباه ميسازد.
غلامحسین غریب 1349